محل تبلیغات شما

یه بار حرف از زودپز و پیستون در رفتنش بود که عمو تعریف میکرد :

خونه ی داییش رفته بودن بعد پیستون زودپزشون در میره و منفجر میشه ، گوشتا میچسبن به سقف و سیب زمینی ها از قسمت بازِ سقف میرن تو پشت بوم :))) 

تصور کردنش اونقدر واسه من و دادشم خنده دار بود که ازش کلی داستان ساختیم که آره ، سیب زمینیا از سقف رد شدن وارد اتمسفر زمین شدن از اونم رد شدن و رفتن تو فضا ، بعد از کنارِ یوری گاگارین رد شدن و یوری به زمین مخابره کرده که اجسام سیب زمینی مانند میبینم :)))) بعد بهشون "زدراسویته" گفته و خلاصه .

اینقدر این خاطره رو بال و پر دادیم بهش که من یاد اون نیمچه علاقم به یوری افتادم و هی رفتم سرچ کردم و سرچ کردم و یهو خودم رو دیدم توی نجوم و فیلمای یوری غرق شدم . ! 

و الانم منتظرم فیلم "گاگارین ، اولین در فضا" دانلود شه :) 

یه مدتی که نبودم !

دیدار با یه خانوم قشنگ بلاگفایی :)

پیش به سوی روسیه ی کوچکم

یوری ,شدن ,، ,رد ,گاگارین ,سقف ,رد شدن ,بود که ,سیب زمینی ,کردم و ,شدن و

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

کاین کیمیای هستی قارون کند گدا را